... محاکمه
داستان
Tuesday, December 26, 2006
نمیدانست چرا ؟ ولی دوست داشت مجسمه اش را بسازند و بگذارند وسط شهر .اما هر چقدر که فکر میکرد نمیتوانست تصمیم بگیرد که مجسمه اش چه شکلی باشدهمیشه نیمه های شب میرفت میدان اصلی شهر و به حالت های مختلف میایستادفردا بیست و دومین سال نصب مجسمه در میدان شهر است .